اهمیت ادبیات کودک در حوزهی فرهنگ و زبان لُری
دكتر كيانوش زهراكار
این مطلب در شماره 344 نشریه سیمره منتشر شده است
همانطور که در نوشتارهای قبلی به صورت مکرر بیان داشتهام زبان گهوارهي تمدن انسان، شجرهنامهي هر قوم، مهمترین مؤلفهي هویت، انتقالدهندهي روند تکامل انسان به نسلهای بعد و مقولهای است که اولین شیوهي خودابرازی را شامل میگردد. در هر قلمرو فرهنگی، زبان مادری که از آن به عنوان زبان اول، زبان اصلی و زبان مبدأ هم یاد میکنند و به نخستین زبانی اطلاق میشود که کودک سخن گفتن را به آن یاد میگیرد، از اهمیت ویژهای برخوردار است.
زبان اول یک کودک بخشی از هویت شخصی، اجتماعی و فرهنگی او است. زبان مادری، تنها زبانی است که انسانها هویت اجتماعی و روانشناختی خود را با آن به دست میآورند. این زبان، زبانی است که آنها را به ریشههای خانوادگی و فرهنگیشان متصل میکند و در واقع آن را میتوان مکتبی برای احترام به خود، تاریخ و فرهنگ دانست. انتقال و آموزش زبان مادری به کودکان فقط انتقال زبان نیست بلکه انتقال هویت و، شخصیت و فرهنگ است. متاسفانه در بین خرده جوامعی که زبان مادریشان زبان معیار و رسمی کشور نیست انتقال این زبان به صورت درست و اصالتنگر با موانع عدیدهای روبهرو است. این امر در جوامعی که آموزش و پرورش و نیز انتشار رسانهها به زبان مادری اقلیتهای زبانی وجود ندارد، بسیار بیشتر است. موانع تاریخی، فرهنگی، سیاسی و اجتماعی که گریبانگیر این خرده جوامع است موجب میشود اعتمادبهنفس و هویتنگری قومی آنها کاهش یافته و به تبع آن زبان مادری به عنوان مهمترین مؤلفهي هویت قومی کاربردش محدود و در برخی از این جوامع دچار واگرایی زبانی شدید به سمت زبان معیار و در نتیجه هویتزدایی و مسخ شخصیت در بین مردمانش خصوصاً کودکان و نوجوانان آنها شود. خطاب به کسانی که زبان مادریشان زبان معیار و رسمی کشور نیست و به همین دلیل به نفع یادگیری زبان معیار از آموزش زبان مادری به کودکانشان اکراه دارند باید گفت که اهمیت حفظ زبان مادری وقتی مشخصتر میشود که بدانیم برخلاف تصور رایج، دوزبانگی تأثیر مثبتي بر فرایند زبانی و رشد تحصیلی کودکان دارد و دانشآموزانی که با پایهی قوی در زبان مادریشان وارد مدرسه میشوند، در یادگیری دروس توانایی بیشتری از خود نشان میدهند. حمایت از زبان مادری در مدرسه نه تنها زبان مادری که تواناییهای دانشآموزان را در یادگیری زبان مدرسه یا زبان معیار رشد میدهد.
با توجه به مطالب بالا و پژوهشهای انجام شده میتوان گفت حمایت از زبان مادری نه تنها زبان مادری که تواناییهای کودکان را در یادگیری زبان معیار و رسمی رشد میدهد و برعکس، رهاکردن زبان مادری و ارزش قائل نشدن برای آن، رشد کودکان را نه تنها در بعد هویتی و روانشناختی بلکه در بعد تحصیلی هم کُند خواهد کرد. یکی از قلمروهایی که در خصوص انتقال زبان مادری و لذا شخصیتسازی، هویتبخشی و رشد تحصیلی کودکان جامعه میتواند نقشآفرینی مهم و نافذی داشته باشد، ادبیات کودک است. این حوزه از ادبیات دارای پایههای روانشناسی و نیز کارکردهای تعلیمی و تربیتی است. ادبیات کودکان از آنرو حائز اهمیت فراوان است که بسیاری از اندیشمندان، جامعهشناسان و خصوصاً روانشناسان، کودکی را یکی از سرنوشتسازترین دوران زندگی و تعیینکننده سبک زندگی، نظام ارزشی، جهانبینی و نحوهي تفکر او میدانند. با این اوصاف انتقال زبان مادری و انتقال ارزشمندی حفظ و گسترش آن به کودکان، موجب ساخت جامعهای برمبنای پایههای مستحکم هویت غنی و فرهنگ رشدزا خواهد شد.
ادبیات کودک و نوجوان به نوشتهها و سرودههای ادبی ویژهي کودکان و نوجوانان میگویند. این نوع ادبیات هم شامل بخشی از فرهنگ شفاهی عامه، مانند لالائیها، مَثَلها، قصهها است و هم داستانها و نمایشنامهها و اشعار و نیز نوشتههایی در زمینهي دین، دانش اجتماعی، علم و کاربردهای آن، هنر و سرگرمی را دربر میگیرد که نویسندگان و سرآیندگان برای کودکان و نوجوانان پدید میآورند. 1
زبان به کار رفته در ادبیات کودکان و نوجوانان دارای حسوحال کودکانه بوده، به زبان و نثری ساده نوشته میشود و معمولاً همراه با اشکال و تصاویر محرک و جذاب است. ویژگی مهم ادبیات کودک توجه به گنجایش شناختی، سطح رشدی و سطح سواد کودکان است. حال در این خصوص و اهمیتش در حوزهی زبان لُری باید گفت که زبان لُری بهطور اعم و"گویش فیلی" آن بهطور اخص (گویشی که مردم خرمآباد، چگنی، پلدختر، رومشكان، درهشهر، اندیمشک، و دهلُران با اندکی تفاوت و تنوع به آن سخن میگویند) زبانی است که به دلیل واگرایی شدید به سمت زبان معیار و عدم آموزش آن بهطور رسمی و نیز عدم استفاده درست و اصالتنگر از آن در رسانهها نوشتاری، صوتی و تصویری، آن را میتوان در ردهي زبانهای در معرض خطر قرار داد. خطری که فقط موجب عدم انتقال زبان نشده بلکه کودکان اقوام لُر را با خطر اختلال هویت و مسخ شخصیت روبهرو کرده یا خواهد کرد لذا هرچه سریعتر باید به حال آن فکری کرد. در نبود ارادهي سیاسی، اجتماعی لازم جهت حفظ این زبان غنی، چشم دلسوزان فرهنگ لُری به نویسندهگان، شاعران و اهل هنر خصوصاً دستاندرکاران موسیقی دوخته شده است. به نظر میرسد که اگر شاعران توانمند، خوشذوق و مجهز به واژگان، فرهنگ و سنن اصیل لُری نظیر آقای عابد میرزايیانچگنی، عزیز نادری، ایرج رحمانپور، علیرضا نادری، سرکار خانم خاطرهخاتون جلدانی و...درِ آثارشان را بهروی حوزهي ادبیات کودک باز کنند و به خلق آثار شعری حاوی واژهگان اصیل لُری و انتقالدهنده تاریخ پربار و فرهنگ غنی قوم لُر به زبان کودکانه و متناسب با سطح شناخت و سواد کودکان لُر بپردازند، رسالت نهایی هنری، اجتماعی و قومی خود را به انجام رسانده و تا حدودی خطر شخصیتزدایی را از کودکان لُرستان این کهنبوم "ژار"و" قیءچئمئسه"دور خواهند کرد. البته ذکر این نکته حائز اهمیت است که لازمهي به سرانجام رساندن این مهم آن است که تلاش و سرمایهگذاری این نویسندگان و شاعران، توسط ناشران لُرستان و دستاندرکاران موسیقی لُری تکمیل و با انتشار موسیقیایی و مصور جذاب این آثار، پرچمی که توسط شاعران برداشته خواهد شد را بر زمین نگذاشته و آن را برافراشته نگاه دارند.
1- انوشه، حسن؛ دانشنامهي زبان و ادب فارسی، تهران، سمت، 1376، چاپ اول، جلد2، ص 59.